سخنی با شما

آیا هرگز از خود سوال
کرده اید که در مدت زمانی که از عمرمان گذشته است چگونه خانواده خود را اداره
نموده و با چه ابزار وچه دیدگاهی هدایت این کانون مقدس را عهده دار بودیم. اکنون
با کمی تامل خواهیم دید که از گذرگاه عمر خود چه بهره ای برده ایم کمی بیندیشیم که
تا چه اندازه برای تحکیم حقایق هستی و جاری و ساری نمودن هدف اصلی خلقت در زندگی
مان حرکت کردیم و برای افکار همسر و فرزندانمان چه اندازه وقت گذاشتیم. آیا تاکنون
دقت کرده اید که هرگاه از شخصی سوال می شود که بیوگرافی خود را بیان کند فورا می
گوید: بنده در فلان تاریخ ازدواج کردم و نتیجه ازدواجم یک یا دو فرزند است . آری
بدرستی که خانواده ها فرزندان خود را نتیجه و حاصل زندگی مشترک خود می دانند و
کاملا هم درست است.اما همیشه حاصل و نتیجه و عصاره هر عنصری اولا بر اصل خود می
باشد مثلا اگر بخواهیم عزیزی را به صرف یک نوشیدنی دعوت کنیم برای او عصاره میوه
ای را سفارش می دهیم یعنی قسمت های تماما" مفید یک میوه را به او تقدیم
میکنیم.

نتیجه میگیریم فرزندان
که عصاره و نتیجه یک ازدواج هستند و به تعبیر دیگر میوه هر خانواده فرزندان آن
میباشد.


بی شک باید در تمامی
مراحل زندگی فرهنگی، اخلاقی وعلمی برتر و پویاتر از ما باشند .


اکنون با خود بیندیشیم
که برای ارتقاع فکر معنوی و اعتقادی آنها چه گامهایی برداشته ایم.




آیا برای افکار آنها که
رفتارشان را رقم می زنند تا چه اندازه هزینه مادی و معنوی نموده ایم یا برای
اعتقاداتشان تا سرحد کدامین مرز پیش رفته ایم. بی شک هر کس بقدر توان خود تلاش
نموده است. اما آیا تلاش های ما کافیست و نیازی برای تداوم آن نیست (بازهم فضای
ذهنی خود را با یک مثال آماده کنیم) امروز که فرزند شما از نظر جسمی سالم است آیا
این صحت و سلامت ضمانت این را دارد که هرکز فرزندتان بیمار نخواهد شد؟و یا اگر
فرزندتان بیمار شد آیا بدین معنی است که هرگز سلامتی خود را بدست نمی آورد؟قطعا
این گونه نیست.

یعنی هیچ سلامتی پایدار
نیست مگر در کانون مراقبت و نگهداری وهیچ بیماری هم دائمی نیست مگر با درمان و
تجویز داروی تخصصی. آری درست متوجه شدید اگر امروز کانون خانواده ما مملو از
معنویت و صداقت و دوستی می باشد باید به فکر حفظ و حراست و ارتقاء از این ارزش
حقیقی باشیم.


بی شک سوالی ذهن شما را
مشغول می کند که چگونه؟ چطور؟ و از کجا آغاز کنیم؟


آیا تا به حال از خود
سؤال کرده ایم که در طول ماه چند بار تمام اعضای خانواده گردهم جمع می شویم و در
یک نشست صمیمانه عملکرد یک دیگر را مرور و نقد می کنیم؟ و احیانا اشکالات یکدیگر
را به هم هدیه داده ایم. و یا چندین بار در تصمیمات کوچک و بزرگ کل اعضاء خانواده
را دخیل نمودیم و با این روش به آنها گفته ایم نظرتان برای ما حائز اهمیت است.


تا به حال چقدر فکر
کرده ایم به ارتباط خود با اعضاء خانواده از نظر فرهنگی، اخلاقی، عاطفی و کلامی
وتا چه اندازه به انتقادات و پیشنهادات آنها گوش داده ایم و آیا تا به حال برای
اشتباهات خود از فرزندانمان عذر خواهی کرده ایم. ایا می توانیم ادعا کنیم که با
اعضاء خانواده دوست هستیم و اگر چنین است آیتم ها و متد های دوستی ما چه چیزهایی
می باشد؟


قطعا می دانیم روایت
های فراوانی در دین مبین اسلام آمده است که شرایط دوست را مطرح می کند که در این
مجال کوتاه به یک روایت از لسان معصوم اشاره می کنیم که میفرماید. یکی از شرایط
دوست خوب این است که هر وقت او را میبینی رفتار و گفتار و کردار او شما را به یاد
خدا بیندازد.


 آری با نصب
والعین نمودن این شرط معصوم اکنون بگوئیم که با فرزندانمان چقدر اتباط دوستی
داریم.


آیا اگر اشتباهی از فرزندانمان
می بینیم بیدرنگ برخورد می کنیم و یا اینکه به دنبال علت و علل آن هستیم و ریشه
یابی می کنیم. بازهم با کمی تامل و نگاهی به جامعه کنونی می توانیم درک کنیم.


اگر تعدادی از جوانان
ما از کانون خانواده فاصله گرفته اند تنها جوانان ما مقصر این حادثه نیستند. اگر
منصفانه قضاوت کنیم خانواده بی نقش نبوده است. بی شک این جوان از جامعه کوچک ولی
پر اهمیت خانواده بر خواسته است و اگر آنان صداقت و محبت و دوستی و صفا و صمیمیت
را در خانواده بیشتر حس می کردند هرگز دل و فکر خود را جولانگاه افراد خارج از
کانون خانواده نمی ساختند و اگر امروز الگوی عده کمی از جوانانمان با افکار ما
همخوانی ندارد باید علت را در خود بجویم وبار دیگر از خود سؤال کنیم چند بار با
فرزندانمان دوستانه سخن گفتیم و چند بار از زاویه دید او جامعه را نظاره کردیم و
چند بار از او خواستیم که رفتار ما را نقد کند و انتظارات خود را به راحتی بیان
کند.